مباحث اخیر، حاشیهها و جنجالهای منحصر به خودش را در فضای رسانههای گروهی خلق کرد. مخالفان، دلواپسان بحران مهاجرت را به «نژادپرستی» متهم میکنند و عدهای دیگر، از آن سوی بام افتاده و به آتش خشونت اجتماعی علیه مهاجران هیزم میریزند. این پدیده، پرسشهایی را با خود به همراه میآورد.
اساسا در مسایل بین ایرانیها و افغانستانیها، وقوع «فاشسیم» یا «نژادپرستی» ممکن است؟ نگرانیها از افزایش بیرویه تعداد مهاجران، همارز با «مهاجر ستیزی» است؟ جایگاه این نگرانی در جامعه ایران چیست و چه اقداماتی میتوان در این زمینه در نظر گرفت؟
روزنامه اینترنتی «فراز» در این باره با «محمدعلی بهمنی قاجار»، کارشناس مسایل افغانستان گفتوگو کرده است.
«بهمنی قاجار» در توضیح دغدغهها از تغییر بافت جمعیتی ایران گفت: «این دغدغهها و نگرانیها در مورد ورود بیرویه مهاجران و تغییر بافت جمعیتی ایران نگرانیهای به حقی است. حرف حقی است که بعضا از آن ارادهی باطل میشود. بعضی شعارها و خواستهها مثل اخراج همه مهاجران افغانستانی، هم غیرانسانی است و هم غیرعملی و غیراخلاقی و هیچ مبنای حقوقی و اخلاقی هم ندارد. از ۴۰ سال پیش، میلیونها مهاجر افغانستانی در ایران زندگی میکنند. کودکهایی از افغانستان به ایران آمدهاند که امروز دیگر سالخورده شدهاند. اینها در ایران زندگی تشکیل دادهاند و فرزندانشان، با اینکه طبق قانون تبعه افغانستان محسوب میشوند، هرگز رنگ افغانستان را هم ندیدهاند. اخراج اینها هیچ توجیهی ندارد».
او در ادامه گفت: «از طرف دیگر می بینیم که یک مهاجر در متروی تهران، پیراهنی به تن کرده که عکس رهبران طالبان روی آن است. از طرف دیگر، حکومت افغانستان امروز دست پشتونها است و طالبان علاوه بر بنیادگرایی فرقهای خودش، ناسیونالیسم پشتون را نیز نمایندگی میکند. با این حساب، پشتونها چرا به ایران میآیند؟! بنابراین این دغدغهها به حق است اما باید چارچوب و محدودهاش نیز مشخص باشد».
این کارشناس مسایل افغانستان با اشاره به راههای موجود برای مدیریت بحران مهاجران در ایران گفت: «آنچه برای مدیریت این شرایط به ذهن من میرسد این است که یک: مهاجرانی که کارت اقامت در ایران دارند، باید از هرگونه سختگیری و برخورد معاف شوند. دوم، انجمنها و نمایندگان این مهاجران را در مبارزه با ورود بیرویه اتباع دخیل کنیم. به آنها بگوییم که اگر ۵ میلیون مهاجر دیگر نیز وارد ایران شوند، جا برای خودشان تنگتر خواهد شد. مردم ایران نیز که تا پیش از این حضورشان را پذیرفته بودند، نگاه منفی به آنها پیدا خواهند کرد. پس ما به یک اقدام مشترک از سوی جامعه ایرانی و جامعه مهاجران نیاز داریم. ما حتی باید این مهاجران را در مبارزه با ورود اتباع غیرمجاز پیشقدم کنیم».
او در ادامه افزود: «در مرحله بعدی، باید مهاجرانی را که به تازگی به ایران آمدهاند و پروانه اقامت ندارند، شناسایی و سرشماری کرده و دو گروه را تعیین کنیم. یک: آنهایی که پناهجو هستند و بازگشت به افغانستان برایشان خطر جانی خواهد داشت. مثل همه جای دنیا، به این گروه باید اعلام کنیم که اگر پناهنده هستند، دیگر حق بازگشت و رفتوآمد به افغانستان را ندارند. در مرحله بعدی، میتوانیم پناهنده را با رعایت شئون انسانی در کمپهایی مستقر کنیم. در همین حال میتوانند در پروژههای دولتی مشارکت کنند، حقوقی هم بگیرند و یک زندگی حداقلی نیز داشته باشند اما وارد بازار کار عادی نشوند. اینها به تدریج و با گذراندن مراحلی، وارد جامعه شوند. دو: اگر کسی از اتباع، ادعای مهاجرت دارد، مثل همه جای دنیا، مهاجرتش باید برای ما ارزش افزوده داشته باشد. برای مثال، یا باید در ایران سرمایهگذاری کند یا فن و مهارتی داشته باشد و یا جزو نخبگان علمی و اجتماعی افغانستان باشد که پس از تحولات اخیر ناچار به مهاجرت شده است. ما باید اینها را جذب کنیم و از آنها استفاده کنیم».
او همچنین ضمن بیان اینکه سالها این حرفها را زندهاند اما هیچ اقدامی نشده، گفت: «آقای چنگیز پهلوان ۳۰ سال پیش این موارد را ذکر کرده اما کسی به آن توجه نکرده است. تاکید میکنم که همه اینها باید با مدیریت همراه باشد. نه اینکه هرکسی که دلش خواست، یقه مهاجران را بگیرد و آنها را مورد اذیت و آزار قرار دهد».
«محمدعلی بهمنی قاجار» در توضیح تفاوت بین نژادپرستی و دگرستیزی در موضوع مهاجران افغانستانی گفت: «ما با افغانستانیها از یک نژاد و تبار و زبان هستیم. بنایراین اینجا نژادپرستی اصلا معنا ندارد. اما یک دگرستیزی ممکن است وجود داشته باشد. این دگرستیزی را ممکن است یک شهری به یک روستایی داشته باشد. در واقع از جنس همان نگاه از بالا و تحقیر است. مثلا فیلمی منتشر شده که عدهای دارند یک مهاجر را کتک میزنند. این واقعا دگرستیزی است. اما اینکه به هرگونه تلاش برای سازماندهی و مدیریت، برچسب مهاجرستیزی بزنیم، این هم غلط است. اینکه بخواهیم مملکت ما در و پیکر و مرز داشته باشد و انگ مهاجرستیزی یا فاشیسم به آن بزنند، غلط است. مملکت باید در و پیکر و محدوده و مرز داشته باشد. برای مساله مهاجران نیز باید یک سیاست جامعه وجود داشته باشد. سیاستی که از تغییر بافت جمعیتی کشور جلوگیری کند».
او در ادامه افرود: «این جا نکاتی نیز وجود دارد. با توجه به اینکه نمایندگیهای دیپلماتیک ما در افغانستان به طالبان نزدیکند، این نگرانی وجود دارد که طالبان و طرفداران طالبان به عنوان اتباع مجاز وارد کشور شوند و مخالفان طالبان و پناهجویان واقعی که تحت تعقیب طالبانند، از مسیرهای غیر مجاز مهاجرت کنند. به این موضوع باید دقت کنیم».
این کارشناس در پایان تاکید کرد: «البته مقداری از این حساسیتها بعد از سخنان آن آقای روحانی برانگیخته شد. همان آقایی که گفتند بیاییم به مهاجران تابعیت ایران بدهیم که در انتخاباتها نیز شرکت کنند. این حرفها نگرانی مردم را از تغییر بافت جمعیتی دامن زده است. حالا اگر حرف این آقا بیمبنا بوده، باید با ایشان برخورد شود اگر بیمبنا نبود که قطعا یک نگرانی جدی وجود دارد. در واقع عملکرد خود این آقایان بود که بخشی از این موج را ایجاد کرد. یعنی بخش زیادی از این رفتارهای اخیر در واقع عمل واکنشی بود. ما دوست داریم ایران را با همین ملت ایران حفظ کنیم».
ویدیو:
سرنوشت دختر علوم تحقیقات
در دارالخلافه با بهزاد یعقوبی
مرز حریم خصوصی و عرصه عمومی کجاست؟